۱۳۸۹ آبان ۲۷, پنجشنبه

(( تحریم بلاگفا )) در پی حذف وبلاگهای ارزشی و ترویج وبلاگهای ضدّ ارزشی

(( تحریم بلاگفا ))
در پی حذف بی دلیل بسیاری از وبلاگهای ارزشمند و نشر مطالب توهین آمیز در برخی وبلاگهای بلاگفا نسبت به ساحت مقدّس قرآن کریم و پیامبر اکرم (ص) و مقدّسات ما مسلمانان ایران، و مسدود شدن پی در پی وبلاگهای مذهبی و ارزشی – از جمله: وبلاگ دینی و پر خوانندۀ "اینشتین و اسلام" - و انتشار آزادانه و بی قید و شرط وبلاگهای ضدّ دینی و غیر اخلاقی وابسته به بلاگفا در فضای اینترنت فارسی، و پس از آنکه بارها در این رابطه به مدیریّت سایت بلاگفا – یعنی: آقای علیرضا شیرازی – اعتراض کرده ایم و از جانب وی هیچ اعتنائی به این اعتراضات نشده، و بازهم در بخش "آخرین وبلاگهای بروز شده" چنین وبلاگهایی نمایش داده میشوند، دیگر جای شکّ و تردیدی باقی نمانده که مدیریّت این سایت (علیرضا شیرازی) خود با اسلام ضدّیّت و دشمنی دارد و با سیاست "ابهام و سکوت" در صدد مقابله با ارزشهای اسلامی و اخلاقی ما ایرانیان است. بنابراین، در پی مسدود شدن وبلاگ دینی، علمی و ارزشی خودمان: "اینشتین و اسلام" (ش2) – که مطالب آن از جانب برخی مراجع عِظام تقلید و رجال بلند پایۀ کشور نیز مورد استقبال قرار گرفته بود - و طفره رفتن آقای علیرضا شیرازی از جواب به سؤالات محترمانه و منطقی خود بنده و دوستداران این وبلاگ، ما نیز به جمع تحریم کنندگان بلاگفا می پیوندیم. جای بسی تأسّف است که امور فرهنگی ما در دست چنین افرادی است که باطناً با ما مسلمانان و شیعیان دشمن هستند و به بهانۀ "آزادی بیان" آزادانه هر چه میخواهند میکنند و هر چه میخواهند می نویسند و منتشر می سازند! و آنوقت خود را بیگناه و مظلوم و بی خبر جلوه میدهند! من خود بارها آزمایش کردم و متوجّه شدم که هنگام درج مطلب جدید در وبلاگ "اینشتین و اسلام" و حتی مدّتی پس از آن، این وبلاگ در بخش "آخرین وبلاگهای بروز شده" نمایش داده نمی شود – تا مبادا مشاهده کنندگان آن افزایش یابند!! – و در عوض، وبلاگی که عنوان آن یک ناسزای زشت به حضرت محمّد – صلـّی الله علیه و آله – بود، هر روز و هر چند ساعت یکبار در آن بخش نمایش داده میشد و هنگامی که در بخش "گزارش تخلـّف" از آن انتقاد می کردیم، هیچ اعتنائی نمیشد و حتی یکی از دوستان ما که آن ناسزا را به خود نویسندۀ وبلاگ مذکور حواله داده و در نظرات آن ارسال کرده بود، با پیامی اینچنین مواجه شد که: " چون نظر شما بی ادبانه است، اجازۀ ثبت آن از طرف بلاگفا داده نمیشود!! "؛ حال آنکه عنوان اصلی و درشت خود آن وبلاگ یک ناسزای زشت و تکان دهنده به رسول اکرم (ص) بود و ثبت آنرا بلاگفا اجازه داده و هیچگاه آنرا مسدود نکرده؛ بلکه مرتب نمایش هم می داد!!!
آری، وبلاگ اوّل ما در پرشین بلاگ، دچار اشکالات فنی بود و بارها به آقای ابوترابی (مدیریّت پرشین بلاگ) در صفحات خود همان وبلاگ انتقاد کرده بودیم؛ ولی ایشان هیچگاه وبلاگ ما را حذف نکرد و بازهم وبلاگ ما را در صفحۀ نمایش "آخرین وبلاگهای بروز شده" پرشین بلاگ، نمایش میداد و آقای ابوترابی آنقدر بزرگواری و شرافتمندی و امانتداری داشت که انتقادات ما را تحمّل می کرد و کوچکترین تصرّفی در وبلاگ ما نمی نمود؛ ولی ما چون نتوانستیم به کارآیی فنی مطلوب در پرشین بلاگ برسیم، ناچار آنرا ترک گفتیم و هنوز هم آن وبلاگ (اینشتین و اسلام - ش1) در پرشین بلاگ موجود و محفوظ و دست نخورده است. فردوسی گوید:

خدا را بر آن بنده بخــشــایــش است
که خلق از وجودش در آسایش است

سیاه انـدرون باشــد و سنگـــدل
که خواهد که موری شود تنگدل

پس از انتقال ما از پرشین بلاگ و ادامه دادن نوشته ها در وبلاگ دوّم "اینشتین و اسلام" در بلاگفا، نه تنها آقای شیرازی و همکارانش از نمایش وبلاگ ما در بخش "آخرین وبلاگهای بروز شده" ممانعت کردند، بلکه وقتی خوانندگان ما زیاد شدند، اذیّت و آزار و کارشکنی های ایشان نیز زیاد شد؛ بارها شاهد بودیم که ناگهان بخشی از مطالب ما – که فقط شامل احادیث شیعه و بحث علمی پیرامون آنها بوده است - بی خبر حذف شده اند!! و هرچه اعتراض میکردیم کسی جوابگو نبود!! تا اینکه دشمنان حقیقت، بالاخره چاره را در این دیدند که این وبلاگ پرخواننده را اساساً حذف کنند تا آسوده شوند!! و بقول فردوسی:

چو اندر تبارش بزرگی نبود
نیارِست نام بزرگان شنود!!

غافل از اینکه ما تمامی نوشته ها را ذخیره کرده ایم و دوباره – علی رغم میل آقای شیرازی و همدستان ایشان – بزودی در جای مناسب دیگری منتشر خواهیم ساخت، تا کور شود هرآنکه نتواند دید!! و حقیقت اینست که خداوند به این بندۀ حقیر (اسکندر جهانگیری) توفیق ارزانی داشت تا این اثر گرانقدر را از گمنامی برهانم و انتظار نداشتم که اینگونه و با این سرعت، چون خورشیدی در جهان بدرخشد؛ آنهم در قالب یک وبلاگ کوچک و محدود، با آنهمه حسادت و دشمنی و اذیّت و آزار دشمنان اسلام و تشیّع و ایران! باز بیاد این سخن از فردوسی افتادم که گفت:

جهان کرده ام از سخن چون بهشت
از این بیش، تخم سخن کس نکِشت

بنــاهــای آباد گـردد خراب
ز باران و از گردش آفتاب

پی افکندم از نظم، کاخی بلند
که از باد و باران نیابــَد گزند

نمیرم ازین پس که من زنده ام
که تخم سخن را پراکنده ام.....

در خاتمه، باز یادی میکنم از هجویّۀ این حکیم و شاعر شیعی ایرانی:

مرا غمز کردند کان پُر سخن      
به مهر نبیّ و علی شد کهن!

منم بنـدۀ اهل بیـت نبــی         
ستایندۀ خاک پای وصی

برین زادم و هم برین بگذرم         
چنان دان که خاک پی حیدرم

اگر چشم داری به دیگر سرای         
به نزد نبی و علی گیـر جای

گرت زین بد آید گناه منست!          
چنین است و این دین و راه منست!

دلت گر به راه خطا مایلست          
ترا دشمن اندر جهان خود دلست!!

هر آنکس که در جانش کین علیست
ازو خوارتر در جهانزار کیست؟!

نباشد جز از بی‏پدر دشمنش!            
که یزدان به آتش بسوزد تنش!

(از خوانندگان محترم خواهشمندیم تا اندک زمانی صبر پیشه سازند تا محلّ مناسبی برای درج و ثبت مجدّد حدود 300 پست حذف شدۀ وبلاگ ما در بلاگفا و دیگر پستهای جدید، پیدا کنیم؛تا دیگر چنین وقایعی رخ ندهد.
اسکندر جهانگیری – عید سعید قربان – 26/آبانماه/1389ش).